بهمن 90 - صاعقه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صاعقه

          

امام بزرگوار ما، حقیقت مسأله را خوب شناخته و دیده بود. از شروع این نهضت از سال 1341 - یعنی چهل سال قبل - آن وقتی که هنوز در ایران مسأله فلسطین حتّی در بین خواص هم منتشر نشده بود، حرف امام این بود که در مقابل سلطه اسرائیل باید همه احساس خطر کنند؛ همه باید بایستند و مقابله کنند. بعد هم همین راه را ادامه داد و این یکی از شعارهای بزرگ آن مرد الهی و آسمانی بود.

                             استراتژی امام (ره) در مورد اسرائیل

 
 لزوم ایستادگی و مقابله مسلمانان جهان با اسرائیل
 
  برای من یک مطلب به شکل معماست و آن این است که همه دول اسلامیه و ملت های اسلام می دانند که درد چیست ، می دانند که دستهای اجانب در بین است که اینها را متفرق از هم بکند ، می بیند که با این تفرقه ها ضعف و نابودی نصیب آنها می شود ، می بینند که دولت پوشالی اسرائیل در مقابل اسرائیل ایستاده که اگر مسلمین مجتمع بودند هر کدام یک سطل آب به اسرائیل می ریختند او را سیل می برد ، معذالک در مقابل او زبون هستند ، معما اینست که با این که اینها را می دانند، چرا به علاج قطعی که ان اتحاد و اتفاق است روی نمی آورند؟ چرا توطئه هایی که استعمارگرها برای تضعیف آنها به کار می برند، آنها توطئه ها را خنثی نمی کنند؟ آیا این معما چه وقت باید حل شود ؟ و پیش کی باید حل بشود؟ این توطئه ها را کی باید خنثی کند غیر از دولت های اسلام و ملت های مسلمین ؟ این معمایی است که شما اگر جوابی دارید و حل کردید ، این معما را به ما هم تذکر بدهید.
بیانات امام خمینی (ره) در دیدار با وزیر خارجه سوریه ، صحیفه نور ،ج 8 ،25//58 ، ص 236 - 235
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
 لزوم پشتیبانی از مجاهدین فلسطینی و مبارزه با صهیونیزم و اسرائیل
اختلاف نظر و مزدوری بعضی سران کشورهای اسلامی ، به هفتصد میلیون مسلمان ، علی رغم معادن و ثروت ها و امکانات طبیعی شان ، فرصت و امکان کوتاه کردن دست استعمار و صهیونیسم و محدود کردن نفوذ بیگانگان را نمی دهد، خودخواهی و دست نشاندگی و تسلیم بعضی دولتهای عربی در بلاد نفوذ بیگانگان ، مانع این می شود که دهها میلیون عرب بتوانند سرزمین فلسطین را از اشغال و غصب اسرائیل برهانند. همه باید بدانند که هدف دولتهای بزرگ از ایجاد اسرائیل تنها با اشغال فلسطین پایان نمی پذیرد ، آنها در این نقشه اند که (پناه بر خدا ) تمامی کشورهای عربی را به همان سرنوشت فلسطین دچار کنند و امروزه ما ناظر جهاد مبارزین فلسطینی در راه سپردن سرنوشت فلسطین به فلسطینی ها هستیم ، ناظر مجاهدانی هستیم که جان بر کف به جهاد قهرمانانه علیه اشغال و تجاوز و در راه آزادی فلسطین و سرزمین های اشغال شده بپا خاسته اند، ناظرآنچه که دیروز دست نشاندگان استعمار در اردن و امروز در لبنان بر سر این مجاهدان آوردند ، ناظر تبلیغات و توطئه هایی که علیه آنان به آنجا مختلف همگی به تحریک و به دست گماشتگان استعمار و به منظور جدا کردن گروههای مسلمان از مبارزان فلسطینی و به خاطر بیرون کردن مبارزه از مناطق سوق الجیشی (که موقعیت مناسبی برای ضربه به قوای اسرائیل و صهیونیسم این دشمن غاصب دارد) انجام می گیرد هستیم .
پیام امام خمینی (ره ) به پشتیبانی از فلسطین ، صحیفه نور ، ج1، صص 192 - 194، 19/8/51

نوشته شده در یکشنبه 90/11/9ساعت 10:53 عصر توسط گمنام نظرات ( ) |

                      مختصری از سیر روابط رژیم شاه با اسراییل 

روابط شاه با دولت اسرائیل و نفوذ نیروها و افراد وابسته به رژیم صهیونیستی در دستگاه حکومتی

روابط شاه با دولت اسرائیل و نفوذ نیروها و افراد وابسته به رژیم صهیونیستی در دستگاه حکومتی و سیطره آنان بر منابع اقتصادی کشور به حدی زیاد بود که می توان درباره آن هزاران صفحه مطلب و سند ارائه داد. سند زیر یکی از آن هزاران برگ سندی است که نشان دهنده همین موضوع است:

مجله عراقی که این گزارش را می‌دهد خاطرنشان می‌سازد که وجود شرکتهای مزبور در ایران ثابت می‌کند که بین رژیم ایران و نماد صهیونیسم روابط صمیمانه‌ای وجود دارد. این موضوع همچنین نشان می‌دهد که سرمایه صهیونیستی تا چه حد در ایران نفوذ کرده است.

 در عراق فهرستی از نام شرکتها و تأسیسات صنعتی صهیونیست که در ایران فعالیت می‌کنند منتشر شده است. این فهرست شامل ده شرکت است که مهمترین آنها عبارتند از: شرکت منسوجات «استکاور» به مالکیت الیاهو آلبر، شرکت چرخهای خیاطی «اسحاق مهانی»، شرکت رنگ «یوراچ» و شرکت بازرگانی «اوریانت»…

مختصری از سیر روابط رژیم شاه با اسراییل
«محمد ساعد» نخست وزیر وقت ایران در سال1329، با گرفتن رشوه ای برابر چهارصد هزار دلار، دولت اسراییل را به صورت دو فاکتور مورد شناسایی قرار داد و به این ترتیب روابط غیر رسمی میان ایران و اسراییل نیز از همان سال آغاز شد.
روابط استراتژیکی ایران و اسراییل به دنبال اعلام دکترین «آیزنهاور» آغاز شد که در آن رییس جمهور آمریکا خواستار فعال شدن سیاست ایالات متحده در خاورمیانه، به منظور جلوگیری از گسترش کمونیسم گردید. در این هنگام کارشناسان آمریکایی و انگلیسی مشغول کمک و تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در ایران بودند. ایالات متحده کشورهای منطقه را تشویق می کرد که در امور امنیتی با یکدیگر همکاری کنند و اسراییل را نیز در جریان بگذارند.
لذا در مهرماه، 1336، «تیمور بختیار» نخستین رییس ساواک، به پاریس رفت و خواستار ملاقات با «یعقوب تسور» سفیر اسراییل در فرانسه شد. در این ملاقات بختیار از ارتش اسراییل و پیروزی هایش در جنگ با مصر ستایش کرد و نگرانی خود را از اقدامات ناصر در پی ثبات کردن خاورمیانه ابراز داشت و به نام شاه، پیشنهاد همکاری و مبادله ی اطلاعات در امور امنیتی کرد. دولت اسراییل از این پیشنهاد استقبال کرد و «بن گوریون» آن را آغازی برای همکاری گسترده تر سیاسی بین دو کشور در قاره آسیا دانست.
با تلاش های دیپلماتیک، ارتباط بین شاه ایران و اسراییل گسترش یافت. هر دو رژیم در مورد بدگمانی و احساس تنفر نسبت به همسایگان عرب خود اشتراک نظر داشتند. هر دو دولت از ارتباط محکمی با ایالات متحده و به ویژه با سازمان «سیا» برخوردار بودند، هر کدام می توانستند عرضه کننده چیزی باشند که دیگری به آن نیازمند بود.
ایران نفت داشت که ارسال آن به اسراییل از سال 1954 (1333) شروع کرد و اسراییل نیز به سهم خود می توانست آموزش هایی در زمینه اطلاعات، دفاع، و امنیت داخلی عرضه کند.
«بن گوریون» در چهارم دسامبر 1961 (چهاردهم آذر1340) به تهران سفر کرد. او نخستین رییس دولت اسراییل بود که به ایران سفر می کرد اما آخرین آنها نبود. بعدها «لوی اشکول»، «گلدامایر»، «اسحاق رابین» و «مناخیم بگین» نیز به ایران سفر کردند. هواپیمای حامل «بن گوریون» که عازم برمه بود به بهانه ی نقص فنی در تهران فرود اجباری کرد. در پاویون دولتی فرودگاه، دکتر امینی (نخست وزیر) و سرلشکر پاکروان از او استقبال کردند و مذاکرات در همانجا انجام گرفت. بن گوریون و امینی عقب نشینی ناصر و مشکلات او در جهان عرب را مورد بررسی قرار دادند. امینی آشکارا از این موضوع خوشحال بود و اظهار امیدواری کرد که مصر از بی ثبات کردن رژیم ایران دست بردارد. او بر اهمیت زیادی که شاه به روابط دوستانه با اسراییل قایل بود تأکید ورزید اما توضیح داد که جامعه ی روحانیت به رهبری آیت الله خمینی، این موضوع را بهانه ی حمله به دولت قرار داده، آن را متهم می سازند که ایران را به آمریکا و اسراییل فروخته است. به همین جهت دولت ترجیح می دهد روابط خود را با اسراییل محرمانه نگاه دارد.
در اوایل دهه ی1340، به واسطه ی اعتراضات ملت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی(ره) که سرانجام منتهی به واقعه خونین15 خرداد 1342 گردید، مدتی رابطه ایران و اسراییل دچار وقفه گردید. اما پس از آنکه شاه توانست مخالفان را سرکوب و رژیم خود را تحکیم کند، بار دیگر روابط بین دو کشور گسترش یافت. با این همه، حتی در سالهای 1341و42 نیز همکاری اقتصادی و نظامی بین اسراییل و ایران ادامه داشت. چندین سفر از سوی مقامات بلندپایه اسراییلی به ایران صورت گرفته که البته همگی آ نها به کلی سری نگاه داشته می شد.
«اسحاق رابین» رییس ستاد ارتش اسراییل، در 25 فروردین 1346 به عنوان بازدید از ارتشبد آریانا، به تهران مسافرت کرد. همراهان او عبارت بودند از همسرش و رییس دفترش سرهنگ «رافایل افرات» که با هواپیمای اختصاصی وارد فرودگاه مهرآباد شدند و مورد استقبال ارتشبد آریانا و سرهنگ نمرودی قرار گرفتند. رابین طی سفر شش روزه اش، با شاه، نخست وزیر، وزیر امور خارجه و آریانا ملاقات و مذاکره کرد و از اصفهان و شیراز بازدید به عمل آورد.
در تاریخ سیزدهم خرداد 1348، شاه در مصاحبه با خبرنگار «تایمزمالی» اظهار داشت که حق موجودیت اسراییل را به رسمیت می شناسد و روابطش با دولت یهود در بسیاری از زمینه ها در حال بهبود است. روزنامه انگلیسی مزبور روابط گسترده بین دو کشور را «اتحاد غیررسمی» و «محور تهران-اورشلیم» نامید.
در مصاحبه دیگری با روزنامه«واشنگتن پست»، شاه اعلام داشت:
نوشته شده در یکشنبه 90/11/9ساعت 10:9 عصر توسط گمنام نظرات ( ) |


Design By : Pichak