اسرائیل دشمن اسلام و مسلمین v توطئه نابودی ارزشهای مسلمین امروز اسرائیل و دوست صمیمیاش مصر،در منطقه،در فکر ایجاد یک هسته مرکزی برای نابودی مسلمانها و ارزشهای عالی فکری آنها میباشند،اخیرا عراق و بعضی سران کشورهای منطقه هم با این طرح موافقت نمودهاند.من نزدیک به بیست سال است خطر صهیونیسم بین الملل را گوشزد نمودهام و امروز خطر آن را برای تمامی انقلابات آزادیبخش جهان و انقلاب اخیر اسلامی ایران نه تنها کمتر از گذشته نمیدانم که امروز این زالوهای جهانخوار با فنون مختلف برای شکست مستضعفان جهان قیام و اقدام نمودهاند.ملت ما و ملل آزاد جهان باید در مقابل این دسیسههای خطرناک با شجاعت و آگاهی ایستادگی نماید.(1) v تبلیغات سوء علیه اسلام مبلغین استعماری سر گرم کارند.در هر گوشه از بلاد اسلامی جوانان ما را با تبلیغات سوء دارند از ما جدا میکنند،نه اینکه یهودی و نصرانی کنند بلکه آنها را فاسد و بیدین و لاابالی میسازند و همین برای استعمارگران کافی است.در تهران ما،مراکز تبلیغات سوء کلیسایی و صهیونیسم و بهائیت بوجود آمده که مردم را گمراه میکند و از احکام و تعالیم اسلام دور میسازند.(2) v تخریب قبله اول مسلمین آرزوی پست اسرائیل سادات (و امروز حسنی مبارک) با دستگیری وسیع برادران مسلمانمان در مصر خدمت خود را به اسرائیل به اتمام رسانده است.اتحاد او با آمریکا و اسرائیل آبروی ملت عرب را ریخته است.اتحاد با اسرائیلی که این روزها علاوه بر جنایاتش در منطقه،دست به جنایت بزرگ دیگری زده است و آن حفاری در مسجد اقصی قبله اول مسلمین است که با سست شدن پایههای این مسجد خدای ناکرده قبله اول مسلمین خراب خواهد شد و اسرائیل به آرزوی پست خود خواهد رسید. هان ای مسلمانان جهان!و مستضعفان تحت سلطه ستمگران!بپا خیزید و دست اتحاد به هم دهید و از اسلام و مقدرات خود دفاع کنید و از هیاهوی قدرتمندان نهراسید که این قرن به خواست خداوند قادر،قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران و حق بر باطل است.(3) v اسلام زدائی بدست اسرائیل مسلمانان باید بدانند که پس از انقلاب اسلامی و توجه به قدرت خارق العاده اسلام،توطئهها و نقشههای امریکا از ایجاد تفرقه بین برادران اهل سنت و تشیع و هجوم به ایران که مرکز ثقل نهضت اسلامی است،تا نقشه عمیق و گسترده هجوم به لبنان و آن جنایات عظیم،همه و همه برای اسلام زدائی و تضعیف این قدرت الهی است.باید بدانند نقشه امریکا که به دست خبیث اسرائیل در جریان است،به بیروت و لبنان خلاصه نمیشود،که اسلام در همه جا،در کشورهای اسلامی خصوصا منطقه خلیج فارس و حجاز مرکز وحی الهی،هدف است.هدف اول آن است که حکام منطقه گوش و چشم بسته در فرمان آمریکا و از آن دردناکتر اسرائیل باشند و ننگ هر تحقیر و نوکری را بپذیرند.در چنین جو و فاجعه عظیمی،ملتهای اسلامی نباید بی تفاوت باشند و از هیچ کوشش در راه حفظ اسلام و کشورهای اسلامی نباید دریغ کنند.چه دردناک و مصیبت بار است که در جوار مسلمانان و دولتهای به اصطلاح اسلامی،اسرائیل غاصب اینچنین جسورانه و فاتحانه به مردم مظلوم لبنان،به خواهران و برادران عزیز بیروتی تجاوز کند و به جای آنکه دولتهای کشورهای اسلامی به دفاع،که یک فریضه الهی و انسانی است،برخیزند،اینچنین نرمش نشان دهند،بلکه برای مقصد شوم آمریکا و اسرائیل به فعالیت برخیزند و به جای اسرائیل ستم پیشه،ایران اسلامی و اسلام را در ایران هدف و تمام هدف قرار دهند. آیا اگر امروز توانستند عذرهائی برای سکوت بلکه کمک به مقاصد شوم این جنایتکار و اربابش بتراشند،تاریخ را هم میتوانند به انحراف کشند؟آیا ملتهای آزاد را هم میتوانند فریب دهند؟و آیا خداوند منتقم را هم با عذرهای غیر موجه خود میتوانند قانع کنند؟و آیا اینطور که اینان اسلام بزرگ را به ملعبه و بازی گرفتهاند، گناه بزرگشان بخشودنی است؟و آیا از عهده جواب برای خونهای زنان و مردان و کودکان بیگناه بیروت بر میآیند؟(4) v آمریکا و اسرائیل با اساس اسلام دشمن اند مسلمانان حاضر در مواقف کریمه از هر ملت و مذهب که هستند باید به خوبی بدانند که دشمن اصلی اسلام و قرآن کریم و پیامبر عظیم الشأن صلی اللَّه علیه و آله و سلم،ابرقدرتها خصوصا آمریکا و ولیده فاسدش اسرائیل است که چشم طمع به کشورهای اسلامی دوخته و برای چپاول مخازن عظیم زیرزمینی و روی زمینی این کشورها از هیچ جنایت و توطئهای دست بردار نیستند و رمز موفقیت آنان در این توطئه شیطانی تفرقه انداختن بین مسلمانان به هر شکل که بتوانند میباشد.در مراسم حج ممکن است اشخاصی از قبیل ملاهای وابسته به خود را وادار کنند که اختلاف بین شیعه و سنی ایجاد کنند و آن قدر،به این پدیده شیطانی دامن زنند که بعض ساده دلان باور کنند و موجب تفرقه و فساد شوند.برادران و خواهران هر دو فرقه باید هشیار باشند و بدانند که این کوردلان جیره خوار با اسم اسلام و قرآن مجید و سنت پیامبر میخواهند اسلام و قرآن و سنت را از بین مسلمین برچینند یا لااقل به انحراف کشانند.برادران و خواهران باید بدانند که آمریکا و اسرائیل با اساس اسلام دشمنند،چرا که اسلام و کتاب و سنت را خار راه خود و مانع از چپاولگریشان میدانند،چرا که ایران با پیروی از همین کتاب و سنت بود که در مقابل آنان بپا خاست و انقلاب نمود و پیروز شد.(5) کودک یهودی : پدر من به من گفته شما شرور، تروریست و حیوان صفت هستید. کودک فلسطینی : ولی پدر من چیزی بهم نگفته. آخه پدر تو اون رو کشتهورود ارتش لبنان به معادله درگیری با رژیم صهیونیستی
پس از گذشت چهار سال از جنگ 33 روزه در تابستان سال 2006 که با شکست مفتضحانه ارتش صهیونیستی مقابل نیروهای مقاومت به پایان رسید، سه شنبه نخستین درگیری نظامی در مرز لبنان و فلسطین اشغالی صورت گرفت.
این بار درگیری نظامی نه میان نیروهای مقاومت و ارتش صهیونیستی بلکه میان ارتش لبنان و ارتش صهیونیستی رخ داد و آن، هنگامی بود که نظامیان رژیم صهیونیستی با ورود به خاک لبنان به قطع درختان اقدام کردند که با اعتراض ارتش لبنان روبه رو شدند، و در پی آن نظامیان صهیونیست یک گلوله تانک به پست بازرسی ارتش لبنان در العدیسه در جنوب لبنان شلیک کردند که منجر به آتش سوزی در این مرکز و زخمی شدن یک نظامی و یک شهروند لبنانی شد.
در پی آن ارتش لبنان به شلیک گلوله تانک رژیم صهیونیستی با موشک آر پی جی پاسخ داد و صهیونیست ها هم ? ??گلوله توپ به سوی مناطق مسکونی در عدیسه شلیک کرد که در این درگیری یک خودروی نظامی رژیم صهیونیستی نیز صدمه دید.
سپس نظامیان صهیونیست با استقرار تک تیر اندازان در شهرک صهیونیست نشین مسکفام ، منطقه بین العدیسه و کفر کلا این منطقه را زیر شلیک گلوله تک تیر اندازان خود قراردادند.
از اینرو هیچ تردیدی باقی نمی ماند که رژیم صهیونیستی آغازگر درگیری سه شنبه بوده و مسئولیت آن نیز با توجه نص صریح قطعنامه 1701 شورای امنیت متوجه این رژیم است.
هر چند این رژیم تلاش می کند، طرف لبنانی را آغاز کننده این درگیری معرفی کند، اما دلایل و شواهد زیادی وجود دارد که این ادعا را بی اساس نشان می دهد؛ از جمله اینکه این رژیم از چند ماه پیش تهدیدات خود را آشکارا علیه لبنان افزایش داده است ،به طوری که بارها این تهدیدات با واکنش مسئولان لبنانی از جمله سعد حریری نخست وزیر مواجه شد و اکنون هم که در برابر اظهارات افشاگرانه سیدحسن نصر الله دبیرکل حزب الله لبنان، مشخص شده است که این رژیم درصدد شکل دادن به فتنه جدید در لبنان و منطقه بوده، بنابر این نیاز به آزمایش واکنش ارتش لبنان در یک رویارویی بزرگ آینده داشت، اما با واکنشی که ارتش لبنان در برای وظایف ومسئولیت های خود در صیانت از حاکمیت و خاک لبنان در مقابل تعرض دشمن صهیونیستی از خود نشان داد، آنچنان برای این رژیم غافگیرانه بود که در نهایت نیروهای این رژیم را به استمداد از نیروهای یونیفل واداشت، تا هرچه زودتر خود را از این مخمصه نجات دهند.
با این حال این رژیم پس از آنکه حمایت جانبدارانه یونیفل را درباره اینکه درختان مورد مناقشه در فلسطین اشغالی قرار دارد ،بدست آورد به اقدامات تحریک آمیز خود با قطع درختان ادامه داد که ادامه این اقدامات می تواند پاسخ دوباره ارتش لبنان را در پی داشته باشد.
بنا بر این یکی از نکاتی که در جریان تحولات اخیر جنوب لبنان آشکار شد، این است که نیروهای یونیفل که باید بی طرف باشند و به عنوان عامل صلح و ثبات عمل کنند، اما متاسفانه رویکرد جانبدارانه آنها به ویژه بخش فرانسوی این نیروها بیش از پیش برای افکار عمومی آشکار می شود.
پیش تر نیز پس از لو رفتن شبکه های جاسوسی رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان این نیروها بنا به دستور مقامات این رژیم می خواستند، نقش جاسوسی و اطلاعاتی را برای این رژیم ایفا کنند که تحرکات آنها فوری با اعتراض و مخالفت شدید مردم جنوب لبنان مواجه شد و ناکام ماند.
اما از دیگر نکات قابل تامل درگیری نظامی اخیر در مرز لبنان و اسرائیل ورود ارتش لبنان به این معادلعه است که خود تحولی مهم به شمار می رود.
با وجود اینکه ارتش لبنان نیز همانند دیگر ارتش های جهان مسئولیت صیانت از این کشور را مقابل تعرضات خارجی بر عهده دارد، اما در سال های گذشته نتوانسته بود به این مسئولیت عمل کند و عملا جنبش مقاومت اسلامی لبنان این بار سنگین را به دوش کشیده بود، اما اکنون مشاهده می شود که ارتش لبنان پس از جنگ 33 روزه سال 2006 که با شکست مفتضحانه ارتش صهیونیستی به پایان رسید، این دل و جرات را در خود می بیند که به پشتوانه نیروهای مقاومت به اقدام ارتش صهیونیستی در قطع درختان این کشور این چنین پاسخ محکم و قاطع دهد.
این واکنش حاوی این پیام نیز هست که اگر ارتش صهیونیستی به تعرضات هوایی اشان به لبنان ادامه دهند، با واکنش ارتش لبنان مواجه خواهد شد.
در چنین وضعیتی مسئولیت شورای امنیت به عنوان متولی صلح و امنیت بین المللی در قبال جلوگیری از ادامه تعرضات هوایی و زمینی رژیم صهیونیستی افزایش یافته است و هرگونه سهل انگاری و تساهل در این باره و اغماض در قبال نقض مکرر قطعنامه 1701 از سوی این شورا می تواند نتایج تلخ و پیش بینی نشده ای در پی داشته باشد.
آیا سرنوشت رژیم صهیونیستی با شارون گره خورده است ؟
آریل شارون به همراه شیمون پرز رئیس جمهور این رژیم تنها بازماندگان نسل قدیم سران صهیونیست هستند که از بنیانگذاران رژیم صهیونیستی به شمار می آیند.
در حالیکه هنوز موجویت این رژیم تثبیت نشده است ، به نظر می رسد با توجه به شکاف های سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی روز افزون در جامعه صهیونیستی و همچنین رمیان نسل قدیم و جدید رهبران صهیونیستی و از همه مهمتر با توجه به ناپختگی که نسل جدید رهبران صهیونیست از اولمرت گرفته تا نتانیاهو و لیبرمن در دوره ریاستشان از خود نشان داده اند ، در مجموع این نگرانی در میان تصمیم گیرندگان راهبردی رژیم صهیونیستی ایجاد شده است که انقراض نسل قدیم رهبران صهیونیست که از مقبولیت و مشروعیت نسبتا بالایی در میان صهیونیست ها برخوردار بودند ، قوام و دوام موجودیت این رژیم بیش از پیش متزلزل شود . از این دید حفظ اخرین بازماندگان نسل قدیم رهبران صهیونیست حتی به صورت مرگ مغزی شارون با موجودیت این رژیم گره خورده است .
از این دید برخی از کارشناسان اقدام تحریک امیز اخیر رژیم صهیونیستی رادر جنوب لبنان طرحی برنامه ریزی شده از سوی این رژیم برای تحت الشعاع قرار دادن درز خبر مرگ فیزیکی اریل شارون ارزیابی می کنند اما واکنش قاطع ارتش لبنان انچنان برای ارتش و مسئولان این رژیم غیر منتظره بود که ارتش این رژیم را بر ان داشت که برای توقف درگیری و انتقال اجساد و مجروحان خود از نیروهای یونیفل کمک بطلبد انهم در حالی ارتش صهیونیستی در ماههای اخیر برای نشان دادن بازیابی قدرت و توان خود پس از جنگ 33 روزه مرتب به تهدیدهای نظامی متوسل می شد.
همچنین واکنش غیر منظره ارتش لبنان موجب شد که همانند جنگ 33 روزه هم بین نظامیان و هم بین انها و سیاستمداران اسرائیلی اختلاف بیفتد و هر یک دیگری را مسبب این درگیری و شکست معرفی کنند .
از طرف دیگر مرگ مغزی شارون یکی از پاشنه آشیل های رژیم صهیونیستی به شمار می رود که هر گونه کنکاش در این زمینه می تواند ابعاد تازه ای زیر پوستین تنش ها و تسویه حساب های داخلی را اشکار و افشا سازد.
زیرا مرگ مغزی شارون در زمانی اتفاق افتاد که وی به شدت به علت اجرای طرح یکجانبه خروج از غزه و یا تحقق نیافتن وعده خود برای مهار انتفاضه مسجد الاقصی در سه ماه ، تحت فشارها و انتقادهای شدید داخلی بود و بر همین اساس این احتمال وجود دارد که مرگ مغزی در نتیجه تسویه حساب داخلی صورت گرفته است و از این لحاظ به نظر می رسد مسئولان صهیونیستی از این نگران هستند که اعلام رسمی مرگ شارون موجب تشدید اختلافات داخلی شود. با وجود اینکه زمینه های شکاف و اختلاف میان صهیونیست ها همچنان پابرجا و روبه گسترش است اما پس از شکست در جنگ های 33 روزه و 22 روزه که اختلافات داخلی از عوامل موثر در این شکست ها بوده ، به طور مصلحتی مهار شده و حداقل از خبری شدن ان جلوگیری شده است .
با اینحال با در نظر گرفتن سوابق نظامی و سیاسی اریل شارون مرگ مغزی و از ان بدتر مرگ فیزیکی اریل شارون را می توان خلائ بزرگ در مدیریت سیاسی رژیم صهیونیستی ارزیابی کرد.
زیرا شارون از زمانی که خود را شناخته بود همواره در خدمت اهداف نظامی و سیاسی این رژیم بود . وی در سن 19سالگی به عضویت پلیس شهرکهای یهودی نشین در آمد، سپس در بیست سالگی در جنگ شرکت کرد و سمت فرماندهی پیاده نظام را در بخش اسکندریه بدست آورد و در پی این جنگ از ناحیه شکم مجروح گردید.
در آغاز فرماندهی یک گروهان پیاده را بر عهده گرفت و بعد افسر فرماندهی گردان اطلاعات مرکزی شد. وی از فرمانده ستاد ارتش در خواست تشکیل یک گردان نظامی از زندانیان محکوم به مرگ را کرد و به عنوان اولین عملیات نظامی خود به روستای مرزی القبیه حمله کرد که پیامد آن کشته شدن چندین فلسطینی و ویرانی چندمنزل مسکونی بود.
وی سمت فرماندهی تیپ زرهی ارتش را برعهده گرفت و توانست گذرگاه المتیله را اشغال کند.
شارون در سمت فرماندهی تیپ ابقاء شد.
پس از جنگ 1967 وی از ارتش استعفا داد و وارد صحنه سیاست شد. شارون در اولین انتخابات پارلمانی از سوی حزب (لیکود) توانست عضویت کنیست را بدست بیاورد.
اسحاق رابین نخست وزیر وقت اسرائیل وی را به عنوان مشاور نظامی خود انتخاب کرد.
در انتخابات، شارون در راس فهرست نامزدهای مستقل، به کنست راه پیدا کرد. مناخیم بگین در این دوره او را به سمت وزیر کشاورزی و شهرک سازی منصوب کرد.
آریل شارون ، به دنبال کناره گیری نتانیاهو از رهبری حزب لیکود، رهبری این حزب را برعهده گرفت.
او سپس ، با حضور در مسجد الاقصی موجب خشم مسلمانان و درگیری های خونین میان فلسطینیان و نظامیان اسرائیلی و در نتیجه شروع انتفاضه الاقصی شد.
وی، به عنوان نامزد حزب لیکود برای تصدی نخست وزیری معرفی شد و قول داد در صورت انتخاب، کار فلسطینیان را تمام کند و موقعیت اسرائیل را در منطقه تثبیت کند.
شارون به سمت نخست وزیری رسید و در زمان نخست وزیری وی ، رهبران نظامی فلسطینی همچون «شیخ احمد یاسین»، «رنتیسی» در عملیات های تروریستی به شهادت رسیدند .
آریل شارون ، دستور تخلیه نوار غزه را صادر کرد. و در پی اعتراضات شدید راستگرایان برای خروج از غزه و بروز اختلاف در کابینه وی، شارون از حزب لیکود کناره گیری کرد.
وی در اولین اظهاراتش پس از کنارهگیری از حزب لیکود ، اعلام کرد ، حزب جدیدش موسوم به «کادیما» در جهت ترسیم مرزهای دائمی بین اسرائیل و فلسطینیان تلاش خواهد کرد و دیگر طرحی برای عقبنشینی یکجانبه از سرزمینهای اشغالی ندارد.از این نظر می توان اریل شارون را موسس طرح جداسازی و طرح تشکیل دولت خالص یهودی دانست که مبنای سیاست های کنونی و اینده رژیم صهیونیستی را تشکیل می دهد و این در چارچوب ان تلاش میکند مرزهای خود را از اراضی اشغالی سال 1948 به داخل ارضی 1967 گسترش دهد و در عین حال همانند جنگ سال 1948 زمینه اخراج بیش از یک و نیم میلیون فلسطینی ساکن این اراضی را فراهم سازد . از این نظر مرگ شارون هر چند خلائ اساسی در مدیریت کلان این رژیم ایجاد و یا زمینه شکاف و اختلافات داخلی را بیشتر می کند اما نه تنها به اشغالگری ها و اهداف توسعه طلبانه رژیم صهیونیستی پایان نمی دهد بلکه برعکس به ان تداوم می دهد و شدت می بخشد .
Design By : Pichak |