نتانیاهو:شرط اول تامین منافع اسرائیل/شرط دوم خلع سلاح فلسطینیان! نخست وزیررژیم صهیونیستی در آستانه آغاز مذاکرات سازش سه شرط را مطرح کرد تا همه رویاهای " محمود عباس" رییس این تشکیلات برای سازش را برباد دهد.
"بنیامین نتانیاهو"گفت :هر توافقی بایدتضمین کننده امنیت اسراییل باشد.
وی همچنین به رسمیت شناختن اسراییل از سوی طرف فلسطینی به عنوان سرزمین صهیونیست ها را از دیگر شروط خود برای به پایبندی به نتایج مذاکرات سازش دانست .
رادیو رژیم صهیونیستی هم به نقل از منابع نزدیک به مقامات این رژیم اعلام کرد ، " تل آویو در مذاکرات سازش بر این موضوع که دره اردن و ارتفاعات مشرف بر آن باید تحت کنترل اسراییل باقی بماند تاکید خواهد کرد .
درخواست دیگر مقامات رژیم صهیونیستی این است که کشور آینده فلسطین نباید سلاح و ارتش داشته باشد و همچنین حق امضای هرگونه توافقنامه امنیتی با طرف سومی بدون موافقت اسراییل از آن سلب شود!!!!!!!!!!!!
این درحالی است که گروه های فلسطینی ازجمله حماس و همچنین ناظران و کارشناسان بارها درباره از سرگیری مذاکرات سازش با رژیم صهیونیستی هشدار داده و اعلام کرده بودند که این مذاکرات از پیش شکست خورده ، برای طرف فلسطینی هیچ دستاوردی نخواهد داشت و تنها سرپوشی بر جنایات رژیم صهیونیستی خواهد بود.
در آن مذاکرات مقرر شده بود طی 5 سال مذاکرات درباره مسائل حیاتی (قدس، مرزها، آب ها، شهرک های یهودی نشین، آوارگان) برگزار شود، اما هنوز با گذشت 17 سال از آن زمان، هنوز مذاکرات آغاز نشده است و علتش هم این است که اساساً رژیم صهیونیستی این مسائل را غیر قابل مذاکره می داند.
حال در چنین وضعی این سوال مطرح است؛ علت برگزاری مذاکرات دوم سپتامبر آن هم با این همه تبلیغات چیست؟
در پاسخ باید گفت؛ این مذاکرات برای منافع و سیاست های آمریکا و رژیم صهیونیستی برگزار می شود و هدف هر دوی آنها نیز رفع بحران فلسطین و مسائل باقیمانده از مذاکرات نیست بلکه هدف استفاده ابزاری و تاکتیکی از این مذاکرات برای تحقق اهداف دیگری است که مدنظر دارند.
از اهدافی که رژیم صهیونیستی پیگیری می کند، بی اثرکردن شروطی است که پیش از این رهبری تشکیلات خودگردان درخصوص ورود به مذاکرات مستقیم تعیین کرده بود، و از سوی دیگر هیچ الزامی برای دادن امتیاز در مذاکرات نداشته باشد.
به عبارت دیگر از آنجا که جناح سازشکار فلسطینی توقف سیاست شهرک سازی اسرائیل را پیش شرط ورود به مذاکرات مستقیم اعلام کرده بود، از سرگیری مذاکرات مستقیم بدون شروط تشکیلات خودگردان به این مفهوم خواهد بود که در مذاکرات آتی نیز این شروط تامین نخواهد شد.
حال، با توجه به اینکه رفع سایر موضوعات حیاتی از قدس گرفته تا تشکیل دولت فلسطینی و بازگشت آوارگان به رفع موضوع شهرک های یهودی نشین واقع در اراضی اشغالی سال 1967 بستگی دارد، می توان گفت: در مذاکرات آتی هیچ پیشرفت ملموسی در قبال این مسائل صورت نخواهد گرفت و تل آویو با کسب یک چنین اطمینان خاطری آمادگی خود را برای ورود به مذاکرات مستقیم بدون پیشرفت در مذاکرات غیر مستقیم اعلام کرده است.
از دیگر عواملی که رژیم صهیونیستی را برای ورود به مذاکرات مستقیم راغب کرده است این است که این رژیم احساس می کند در مذاکرات مستقیم از قدرت بالایی برای تحمیل خواسته های خود به طرف فلسطینی در مقایسه با مذاکرات غیر مستقیم برخوردار است.
مذاکرات غیر مستقیم بر وساطت جرج میچل نماینده ویژه اوباما در امور فلسطین استوار بود و وی نیز دیدگاه ها و طرح های دو طرف را که می بایست مکتوب باشد، مبادله می کرد که این شیوه دو پیامد منفی برای رژیم صهیونیستی در یی داشت.
نخست اینکه؛ این رژیم مجبور می شد، یادداشت مکتوب بدهد که دست آن را برای شانه خالی کردن از تعهداتش می بست و مانع از ادامه سیاست وقت کشی می شد.
دوم اینکه؛ اسرائیل را در برابر آمریکا قرار می داد و موجب ایجاد اصطکاک و بروز تنش در روابط آنها می شد.
از اینرو، برای جلوگیری از این پیامدها بود که کابینه ضد صلح نتانیاهو بدون داشتن هیچ گونه انگیزه جدی، مذاکرات مستقیم را جایگزین مذاکرات غیر مستقیم کرد.
اما از دیگر اهدافی که رژیم صهیونیستی در این چارچوب پیگیری می کند، ترمیم چهره مخدوش خود از حمله به کاروان آزادی و خود را از زیر انتقادهای اجلاس سالانه سازمان ملل و کمیته های فرعی آن نجات دهد و در عین حال از پیگردهای قضایی در پی جنگ غزه و پس از آن در حمله به کاروان آزادی در جریان است، رهایی یابد.
از طرف دیگر، دولت اوباما نیز همانند رژیم صهیونیستی با وجود اینکه هیچ امیدی به پیشرفت مذاکرات ندارد اما در همسویی آشکار با سیاست های کابینه ضد صلح نتانیاهو بر از سرگیری مذاکرات مستقیم اصرار دارد.
از دیگر عوامل تاثیرگذار در این خصوص، انتخابات پیش روی کنگره است که قرار است در آبان برگزار شود، اما موقعیت حزب حاکم دموکرات به علل مختلف از جمله بحران اقتصادی، چالش های زیست محیطی ناشی از انفجار لوله نفت در خلیج مکزیک و چالش های ناشی از جنگ افغانستان وخیم است و در چنین وضعی تحرک در روند مذاکرات صلح با محور تامین خواسته های اسرائیل برای حزب دموکرات نجات بخش است.
همچنین از آنجا که اوباما در شعارهای انتخاباتی خود برای جلوگیری از کاهش محبوبیت آمریکا در جهان اسلام وعده رفع بحران فلسطین را داده بود لذا با توجه به از سرگیری مجدد روند نزولی محبوبیت آمریکا در خاورمیانه، اوباما تظاهر به رفع بحران فلسطین را در دستور کار قرار داده است.
اما در مجموع با توجه به نگاه تاکتیکی آمریکا و به ویژه رژیم صهیونیستی به دور جدید مذاکرات مستقیم هیچ امیدی به پیشرفت در این مذاکرات دیده نمی شود و این مذاکرات نیز همانند مذاکرات قبلی سرپوشی جز ادامه سیاست های توسعه طلبانه این رژیم ارائه نخواهد داد.
تجربه مذاکرات سازش نشان داده است؛ از زمان امضای موافقتنامه اسلو در سال 1993 هیچ تغییری در سیاست های ضد صلح رژیم صهیونیستی ایجاد نشده است به گونه ایی که بیشترین شهرک های صهیونیست نشین این رژیم در مرحله پس از امضای موافقتنامه اسلو ساخته شده اند.
در حالیکه گروه سازشکار فلسطینی امید داشت از طریق مذاکرات قادر به برپایی دولت فلسطینی در محدوده اراضی اشغالی سال 1967 شامل کرانه باختری و باریکه غزه خواهد شد اما هم اکنون باریکه غزه با بیش از یک و نیم میلیون سکنه در محاصره کامل این رژیم قرار دارد و تل آویو در تلاش است به جدایی فیزیکی این منطقه از کرانه باختری جنبه دائمی ببخشد.
همچنین در حال حاضر بیش از نیم میلیون صهیونیست در شهرک های یهودی نشین واقع در کرانه باختری اسکان داده شده اند و افزون بر آن، رژیم در چارچوب طرح تشکیل دولت خالص یهودی برای اخراج بیش از یک و نیم میلیون فلسطینی ساکن اراضی اشغالی 1948 موسوم به اسرائیل تلاش می کند .
در چنین فضایی تیلیغات گسترده ای که در محافل غربی برای به جریان انداختن مذاکرات مستقیم می شود، هدفی جز تامین اهداف تاکتیکی آمریکا و رزیم صهیونیستی را دنبال نمی کند و ورود تشکیلات خودگردان به این مذاکرات نتیجه ای جز شکست و چشم پوشی از حقوق ملت فلسطین را در پی نخواهد داشت.
Design By : Pichak |